۲۷
شهریور ۹۴
تصمیم گرفتم عروسی نگیرم
قرار داد همسر کلا چهل میلیونه
اگه بخوایم وسیله بخریم خونه رهن کنیم عروسی بگیریم تهش هیچی برام نمیمونه
پس ب جا عروسی ی جشن کوچیک با گلچین خانواده
ی جشن با دوستای من و داداشم و مسعود تو ویلا
ک ب نظرم اینجوری ب خود منم خیلی بیشتر خوش میگذره
ی لباسم میپوشم آتلیه هم میریم
کل این خرجا زیاد زیاد میشه شیش میلیون بشه اینجوری بهتره
خونه ام بابام گفت بالا خونه مامان بزرگم بدون اجاره دادن اینا تا یکی دو سال بشینیم تا پول دستمون بیاد ایشالله خونه بخریم
یه سری مسایل ب وجود اومده که حالم و خییلی خراب کرده
دعا کنید برا داداشم 😓
مسعود کاشان قرار داد بست
نمیدونم چرا دیگه حوصله خندیدن ندارم حتی حوصله حرف زدن با مسعودم ندارم
راستی فعلا وبم همینه شاید بعدا رفتم یجا دیگه
خوشم نیومد از محیط این هیچی نداره
مراقب باشید فعلا
۹۴/۰۶/۲۷