دختر شرقی باران

همینم که هستم ولی با تو.. ❤

دختر شرقی باران

همینم که هستم ولی با تو.. ❤

اینجا یه وبلاگ شخصیه
دیدم چند نفری عکسی که من حواسم نبوده و رمزی نکردم کپی کردن
کپی بر داری از این وب نارضاتی منو به همراش داره
لطفا اسب سواری رو مخ نکنید
با تشکر
پونه جان

۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

۳۰
بهمن ۹۴
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۳۰ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۲۹
الوچه بانو
۲۶
بهمن ۹۴

حالم بده....

یعنی خیلی بد...

غروب دارم میرم با دوستام یکم بحرفم اروم شم 

اگه بهتر شدم میام مفصل همه چی و میگم :(

فعلا دوست جونیا

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۴ ، ۰۷:۴۹
الوچه بانو
۲۳
بهمن ۹۴

سلاممممم من بلاخره اومدممممم :دییی

خشتک ها بدرید و جامه ها پاره کنییید:))))

اول الیییی جوووووووونمممممم ی عالمههه مبارکه مامان شدنتتتت وااای نمیدونی روزی ک فهمیدم چ ذوووقی کردم عاشق خودتو نی نیتم :)

بعد خانوم خونه مهربونم زودی بیا ک دلم برا مهربونیات تنگ میشه

بعد از اون خانومممم چیی که عسیت نزدیکه من بیشتر از  ق دارم :)

این ترم بیست واحد برداشتم فول شابد طلبیده شدیم هفت ترمه تموم شد ب حق امام زاده بیژن: دی

راستش ی چیزایی هست که دلم و شکونده ازمسعود ولی دایورتش کردم یعنی زدم ب دنده بیخیالی..... 

مادرشم ک همچنان معتقده بچه باید پسر باشه برا پسر بودنش من باید چاق شم:|

خدایا این همه بچه آوردن خودشون چیکار کردن ک از بقیه هم میخوان :| 

والا ب قران فقط زن دادن شوهر دلدن ی کمک نکردن ب هیچکدوم دهن مسعود سرویس شده:((((

پریشب مامان بزرگم اومده بالا میگه((تو حقت بیشتر بود مسعود لایق تو نیست اصلا خوب نیست تو لیاقتای پسرای صد برابر و دلشتی فلانیو ببین چقد پول داره بیساریو ببین چ کاری میکن))

و من ک تا خود صبح ب خاطر حرفای بدون فکرش و ب حال شوهر بنده خدام ک تو ی سال گذشته ده سال پیر شده گریه کردم :|

نمیدونم چرا ادما انقد راحت قضاوت و مقایسه میکنن راستش خیلی خیلی دلم شکست.....

چون ادمایی ک با مسعود مقایسشون کردو ب ل بابام من ب گاریم نمیبندم:|

بیخیال فاز عوض:دی

یکشنبه مسابقه هلال احمره عشقمو بهترین دوستمو بعد مدتها میبینم دلم براش قد فندوق شده دیوثوووو:)))))

بعدم اگه ببریم هفته بعد ترش مسابقات کشوریشه:)

مسابقات دانشگاهم صعود کردیم رفتیم المپیاد با مربیگری افتضاح این زنه ب زور تونستیم ب خدا :|

خیر سرش مربیگری بین المللی داره هااااااا:) 

مادر مسعود میگه تو باید منو بیشتر از باباش دوست داشته باشی(با حرفا و کاراش حتما میشه:|) 

منم گفتم من هرکی بیشتر بذاره بخوابم بیشتر دوسش دارم :))))))

گفت اومدی اینجا تا ساعت یک دو بخواب ولی منو بیشتر دوست داشته باش:))))

مسعود ک ترکیده بود از حرف من خخخخخ

والا دارم میرم تو مخ بابام این ی سالی ک قراره بمونیم و با گذاشتن و شرط عقد کنیم شاید گذاشت حالا :(

آخر اسفند نا محرم میشیم:0

شرطا هم آینه ک یکیشو خودم گفتم ک بابا بگه ک من تا زمان عروسی فقط یبار کرمانشاه برم دوم اون قضیه لا اله الا الله ک حرف خود باباست :)))))

خلاصه ب این صورت دعا کنید کارای مسعود اوکی شه خیلی داغونه:(

دوستووووووون دااارم ی عااالمه :*

فعلاااذذ

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۰۲:۱۶
الوچه بانو
۱۰
بهمن ۹۴

دیشب بخاطر اسباب کشی خیلیییی خسته شدم

چون وسایل خیلی زیاده ریز ریز باید جمع کنیم که تا عید دیگ تموم شه اخه خونه ای که ساختیم همین پشت خونه خودمونه:)

اومدم خونه به مسعود میگم ی ساک خیلی خیلی سنگین بلند کردم 

از اونور بلند میگه چرا کپسول گاز 50 میلویی بلند کردی؟؟؟؟؟

من: 0___o

مامانش:.اااای خاک به سرم کپسووول گااااز؟؟؟گوشی و بده من ببینم !

من: :/

مامانش :سلام عزیزم نکن اینکارارو فردا پس فردا بخوای بچه بیارب مشکل پیدا میکنی!!!!

و همچنان من: :///

گفتم بخدا داره اذیتتون میکنه من حواسم هست :)))))

گفت حواست باشه میخوای برامون نوه بیاری من به دخترم اجازه  نمیدادم اصلا :/

من:نه حواسم هست چشم!

مسعو گوشی و گرفت با این حالت :))))))))))))))))))))

بعد به مامانش میگه:اره میله رم با دست خم میکنه!!!!

من از دست این چیکار کنم ؟؟؟؟:دی

مامانشم که فقط راه بره بچه بچه کنه بخدا انگار مثلا مامان بابای من تمام بارای سنگینو میدن من بلند کنم»:))))))))))

من یه پا وانتم اصلا تو خونه:))))))))))))))))))))))


۲۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۰۲
الوچه بانو
۰۷
بهمن ۹۴
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۷ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۵۵
الوچه بانو
۰۲
بهمن ۹۴
راجع به پست قبل نمیتونم چیزی بگم 
چون مربوط ب ی اخلاق خیلی بده مسعوده 
که مطمینم ب مرور زمان درست میشه
امتحانام و خدا رو شکر همه رو قبول شدم سه تا مونده که خیلی نگرانم
سه تا درسو با ی استاد داشتم 
هر سه تا رو شدم 13 :|
واسه همه درساشم هم کنفرانس دادم هم فعال ترین شاگردش بودم
بعد برا یکیش اعتراض زدم بیست و پنج صدم بهم اضافه کرد 
در صورتی ک به همه ی نمره نیم نمره اضافه کرده بود!!!!:))))
واقعا حرص خوردم از این بی انصافی
در عوض دو تا درس دیگه رو با ی استاد دیگه داشتیم 
به همه 17/18داده یعنی امکان نداشت من 17شماااا :)))))
یعنی استادامون کلا رد دادن خیر سرشون بهترین اساتید ادبیاتن :)))
و دانشگاه سراسری :|
صحبتی ندارم تو افق محو میشم :)))))
یکی از دوستام تازگی خونه خریده اکیپ دانشگاهیمون یعنی ثو تا آقا و سه تا خانومو دعوت کرده خونشون :)
حالا فردا دارم میرم شبم هستم اونجا حس خوبی ندارماااا ولی میرم چون قول دادم :دی
اوضاع با مسعودم خوبه امروز بعد یکسال همه ی حرفامو بهش زدم
اونم قبول کرد که اشتباه کرده ولی بهمم گفت ک تو خیلی حساس شدی!
خودمم میدونم راستش دیگه طاقت هیچیو ندارم واسه هر چیز کوچیکی بهم میریزم البته کسی نمیفهمه ها تو خودم :)
دیروز ی کلیپ درست کردم آداب حمیرا رو در اوردم اول اشنباهی عکسمو.واسه داداشمو فرستادم پیام داد سلام حمیرا :)))))))
بعد کلیپ.و واسه مسعوذ فرستادم انقد خندیده بود مامانش اومده بهش گفته جی شده گفته هیچی :))))))
فک کنید مامانش میدید :دی
بعدم ب صورت خیلی غافل گیرانه یک سری عکسای خاک بر سری گرفتیم و فرستادیم براشون ک فک کنم قلبشون منهدم شد!!! گفت چرا یکاری میکنی همین الان پاشم بیام رشت :)))))))
بعدم واسه یکی از دوستان ک همیشه فقط منو با چادر دیده بود فرستادم
قفل کرد بچم هی میگفت تو رو خدا رو اسفند دود کن :)))
دوستان فرمودن برم مدل شم ولی چون شما خیلی دوستم دارید ترکتون نمیکنم :))))))))
خوب دیگه زیادی چرت و پرت گفتم دعا کنید فردا ب خیر بگذره بسی نگرانم :دی
فعلاااااا
۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۴۵
الوچه بانو
۰۱
بهمن ۹۴

سلام مسعود!

روز به روز دارم ازت دورتر میشم و نمیفهمی....

روز به روز دلم داره شکسته تر میشه و نمیفهمی!

چرا!حالم بده! هرچی سعی میکنم روزای خوب و دوره کنم نمیشه هرچی سعی میکنم همه چیزو عوض کنم نمیشه

حالم بده....

خستم دلم میخواد یکیو واقعا دست داشته باشم یکی ک بهم توجه کنه یکی ک نیازامو بفهمه

یکی ک بفهمه زنم...

چقدر خستم چقدر دلگیرم چقذر احتیاج به دووور بودن دارم

دوست دارم یکی با تبر بغض سر بسته ی گلوم و بشکنه!!!

کم طاقت و بی حوصله شدم...

فک میکردم امتحانام ک تموم شه فقط خوش میگذرونم میخندم...

تمام این چند شب فقط گریه کردم....

سلام مسعود کجایی پس......

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۰۲:۱۳
الوچه بانو